پدرم امام (ره)
به نام خدا
کـارنـامه نــور (زندگینامه امام خمینی)
فصل اول از ولادت تا وفات
10 . حادثه مدرسه فضیه ( ادامه ی بخش چهل و دوم )
در حالی که برخی از بزرگان قم به تهدیدها و اُشتلمهای رژیم، پاسخ مثبت میدهند و حتی عهد میکنند که دیگر اعلامیه و یا اعتراضیهای از آنان شنیده نشود، امام خمینی کمترین همراهی را با ژریم شاه به عمل نمیآورند و حسرت سکوت و پروا را به دل آنان میگذارند. وی گرچه به انتظار همراهی و حمایت کسی نمینشست و گاه یکتنه به مبارزه برمیخاست، لیکن هماره علما و مراجع قم را به مبارزه دعوت میکرد و آنان را از سکوت و یا حتی مبارزه منفی برحذر میداشت. در کمتر سخنرانی و یا پیامی است که امام خمینی از عالمان دین و بزرگان ملت نخواهد که با همه قوا به نهضت بپیوندند و با حضور خود به رونقِ قیام ملی ـ مذهبی مردم ایران بیفزایند. از این رو، حضور امام در هر حادثهای به منزله حضور مردم و حوزههای علمیه بود و همین بیش از همه بر نگرانیهای شاه و هراس او از نهضت خمینی میافزود.
تا آن سال و آن روزهای گرم و خونین، رهبری نهضت، هنوز در انحصار امام خمینی نبود و طیفی از مراجع و علما، نقش رهبری قیام را ایفا میکردند و زمزمه تقیه و مدارا سرمیدادند. امام خمینی با صدور اعلامیه "شاهدوستی یعنی غارتگری" فتوای حرمت تقیه و وجوب اظهار حقایق را صادر کرد. این اعلامیه و سخنان حماسی امام در مجالس و محافل دینی، چنان محبوبیتی برای امام فراهم آورد که همه چشمها و دلها را متوجه ایشان ساخت. از آن پس، وی در کانون توجهات مردم و مایه دلگرمی مبارزان و مجاهدان شد. دیگر هیچ راهپیمایی و تظاهراتی نبود که شعار آن "درود بر خمینی" نباشد.
ادامه دارد ...
منبع : تبیان